بازگشت پیکر مطهر شهید "جانی بت اوشنا" دوباره رنگ و بوی بهشتی به شهرو دیارمان داد و ایرانی یکپارچه در فراغ مادرش، باشکوه آغوش برای استقبال از او گشود. خبرگزاری تسنیم - گروه فرهنگی همیشه در قاب دوربین و فیلمهای سینمایی یا در میان سطرهای کتب مختلف از زندگی خانواده محترم شهدا یاد گرفتهایم داستان خانوادهای را دنبال کنیم که در آن پدر و مادر چشم انتظار رسیدن خبری از فرزندشان نشستهاند، گاهی به آسمان نگاه میکنند و از خداوند متعال درخواست بازگشت فرزند دارند و گاهی اوقات حتی به درآغوش کشیدن پیکر مطهرش هم بسنده میکنند. این صحنه یا روایات یا به وصال ختم میشود یا «فراغ یوسف و یعقوب» همچنان ادامهدار، اما کمتر شده دوربین را بچرخانیم و چند سکانس بعدتر را ببینیم که نه تنها پدر و مادر بلکه همه خانواده که در حسرت دوری فرزند سوختند و به قول معروف اجل امانشان نداد و دیدارها میماند به قیامت و شفاعت روی پل صراط! بله این داستان زندگی شهید اوشنا که این روزها عطر و بوی بهشتیاش شهرمان را فرا گرفته است. فراغ پسر ذره ذره، پدر و مادر را آب کرد و برادرانش هم به دیدار حق شتافتند، تا "جانی بت اوشانا" بماند و یک شهر و یک دوست که 39 سال بعد از بازگشت او، مشتاقانه ازش استقبال کند. در اینجاست که مرثیه مظلومیت دوباره سر باز میکند. باشند یا غرب، در فتح المبین شربت شهادت نوشیده باشند یا در کربلای4 به وصال محبوبشان رسیده باشند؛ شهدای دفاع مقدس عاشورایی زیستند و مثل اربابشان اباعبدالله الحسین علیه السلام مظلومانه شهید شدند تا مبادا ذرهای از خاک میهن به دشمن برسد. این روزها یک اتفاق دوباره حال و هوای شهر را عاشورایی کرده و به قول مداح معروف: «یاد امام و شهدا دلو میبره کرب, ...ادامه مطلب